English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6148 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
from a to izzard U از اغاز تا انجام
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
face off U رویارویی دو حریف در اغاز رویارویی دو حریف در اغازبازی لاکراس اغاز بازی باپرتاب توپ واترپولو
dawned U اغاز اغاز شدن
dawns U اغاز اغاز شدن
dawning U اغاز اغاز شدن
dawn U اغاز اغاز شدن
fails U انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن
fail U انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن
failed U انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن
like a duck takes the water [Idiom] U کاری را تند یاد بگیرند انجام بدهند و از انجام دادن آن لذت ببرند
qui facit per alium facit perse U کسی که کاری را بوسیله دیگری انجام بدهد خودش ان را انجام داده است
automating U نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
automate U نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
automated U نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
automates U نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
failures U انجام ندادن کاری که باید انجام شود
failure U انجام ندادن کاری که باید انجام شود
robot U وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود
gurantee U عبارت از ان است که دولت یا دولتهایی طی معاهدهای متعهد شوند که انچه را قادر باشند جهت انجام امر معینی انجام دهند
robots U وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود
scratch one's back <idiom> U کاری را برای کسی انجام دادن به امید اینکه اوهم برای تو انجام دهد
originationu U اغاز
initio U در اغاز
origins U اغاز
terminus a que U اغاز
get away U اغاز
inception U اغاز
inchoation U اغاز
entrancing U اغاز
incipience or ency U اغاز
initation U اغاز
kick-offs U اغاز
beginning U اغاز
scratch line U خط اغاز
beginnings U اغاز
entrance U اغاز
origin U اغاز
entranced U اغاز
venue U اغاز
entrances U اغاز
primordium U اغاز
outset U اغاز
getaway U اغاز
commencement U اغاز
abinitio U از اغاز
insteps U اغاز
onset U اغاز
authorship U اغاز
kick off U اغاز
venues U اغاز
exordium U اغاز
instep U اغاز
kick-off U اغاز
getaways U اغاز
initiation U اغاز
jump off U اغاز
revival U اغاز رونق
primed U درجه یک اغاز
prime U درجه یک اغاز
launching U اغاز کردن
to take to U اغاز نهادن
self initiated U خود اغاز
primes U درجه یک اغاز
uppermost U از اغاز از ابتدا
begins U اغاز شدن
revivals U اغاز رونق
initialled U واقع در اغاز
inaugurator U اغاز کننده
wire to wire U از اغاز تا فرجام
initial U واقع در اغاز
initiating U اغاز کردن
birth U اغاز زاد
birth U اغاز کردن
initialling U واقع در اغاز
births U اغاز کردن
inchoate U اغاز کردن
initiates U اغاز کردن
alphas U اغاز شروع
initiated U اغاز کردن
initialing U واقع در اغاز
incept U اغاز کردن
initiate U اغاز کردن
initials U واقع در اغاز
initialed U واقع در اغاز
thru U از اغاز تاانتها
lead off U اغاز کردن
commenced U اغاز کردن
commence U اغاز کردن
push off U اغاز کردن
commencing U اغاز کردن
introductive U اغاز کننده
alpha and omega U اغاز و فرجام
start of message U اغاز پیام
to push off U اغاز کردن
commences U اغاز کردن
births U اغاز زاد
soft start U اغاز نرم
start bit U بیت اغاز
som U اغاز پیام
start of heading U اغاز سرفصل
jump off U اغاز حمله
leadoff U اغاز ضربت
nodal point U نقطه اغاز
takeoff U اغاز پرش
takeoffs U اغاز پرش
begin U اغاز کردن
initial point U نقطه اغاز
inaugurates U اغاز کردن
start of taxt U اغاز متن
inaugurate U اغاز کردن
inaugurated U اغاز کردن
inaugurating U اغاز کردن
at the start U در اغاز کار
at first U در اغاز کار
launch U اغاز کردن
alpha U اغاز شروع
incipit U شروع و اغاز
debut U اغاز کار
begin U اغاز شدن
launches U اغاز کردن
debuts U اغاز کار
begins U اغاز کردن
launched U اغاز کردن
kick off U ضربه اغاز بازی
wire U خط اغاز یا پایان مسابقه
jump the gum U خطا در اغاز پرش
multilaunching U اغاز بکار چندتایی
kickoff U ضربه اغاز بازی
wires U خط اغاز یا پایان مسابقه
upfield U نقطه اغاز بازی
initial boiling point U نقطه اغاز جوشش
to take arms U جنگ اغاز کردن
stages U قراردادن اتومبیل در خط اغاز
stage U قراردادن اتومبیل در خط اغاز
aurora U سرخی شفق اغاز
era U اغاز تاریخ عصر
eras U اغاز تاریخ عصر
decadence U فساد اغاز ویرانی
new departure U اغاز رویه تازه
reoccupy U دوباره اغاز کردن
grid start U حرکت اتومبیلها با هم در اغاز
guard line U خط اغاز مسابقه شمشیربازی
christmas tide U هفتهای که اغاز ان 42دسامبراست
exordial U مربوط به اغاز یا مقدمه
prefaced U اغاز پیش گفتار
eolithic U متعلق به اغاز عصرسنگ
prefaces U اغاز پیش گفتار
originate U اغاز شدن یاکردن
originated U اغاز شدن یاکردن
prefacing U اغاز پیش گفتار
originating U اغاز شدن یاکردن
start bit U ذرهء اغاز نما
preface U اغاز پیش گفتار
hajime U اغاز مبارزه کاراته
corrosive attack U اغاز و توسعه خورندگی
pullulate U اغاز توسعه نهادن
flagman U پرچم دار خط اغاز
stagger U خط اغاز مسیر هر دونده
staggering U خط اغاز مسیر هر دونده
set position U اماده در نقطه اغاز
staggers U خط اغاز مسیر هر دونده
through U از اغاز تا انتها کاملا
originates U اغاز شدن یاکردن
upward compatible U اصلاحی به این معنی که یک سیستم کامپیوتری یا غستگاه جانبی قادر است هر کاری راکه مدل قبلی انجام می داده انجام داده و علاوه بر ان عملکردهای بیشتری هم داشته باشد سازگاری رو به پیشرفت
bump start U اغاز مسابقه با هل دادن موتورسیکلت
inchoative U تازه اغاز شده اغازی
begin U اغاز نهادن شروع کردن
pre game drills U تمرینهای قبل از اغاز مسابقه
to pipe up U زدن یا خواندن اغاز کردن
jump spin U چرخش با اغاز پرش بهوا
begins U اغاز نهادن شروع کردن
overtures U اغاز عمل پیش در امد
overture U اغاز عمل پیش در امد
false start U اغاز نادرست خطا در شروع
repositional U با حروف اضافه اغاز شده
initials U پاراف در اغاز قرار دادن
epoch U اغاز فصل جدید عصر
initial U پاراف در اغاز قرار دادن
epochs U اغاز فصل جدید عصر
initialed U پاراف در اغاز قرار دادن
initialling U پاراف در اغاز قرار دادن
initialled U پاراف در اغاز قرار دادن
scored U فاصله ازنقطه اغاز تا خط امتیازگاوبازی
false starts U اغاز نادرست خطا در شروع
scores U فاصله ازنقطه اغاز تا خط امتیازگاوبازی
score U فاصله ازنقطه اغاز تا خط امتیازگاوبازی
initialing U پاراف در اغاز قرار دادن
tee off U اغاز کردن محکم زدن
an inceptive verb U فعلی که دلالت بر اغاز کاری نماید
endpaper U صفحه سفید اغاز وپایان کتاب
greenie U ضربه در اغاز هر بخش بارسیدن به هدف
committee boat U قایق داوران در اغاز و پایان مسیر
free position U روش اغاز مجدد بازی پس ازخطا
an inceptive U فعلی که دلالت بر اغاز کاری نماید
barriers U نقطه اغاز مسابقه اسبدوانی مانع
barrier U نقطه اغاز مسابقه اسبدوانی مانع
approach U دورخیر دو کشتی گیر در اغاز مسابقه
approaches U دورخیر دو کشتی گیر در اغاز مسابقه
approached U دورخیر دو کشتی گیر در اغاز مسابقه
unilinear U دارای تغییرات مسلسل از اغاز تا پایان
jump-start U شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
Recent search history Forum search
1incentive
119 hrs · Sometimes the good you try to do to help others, ends up being thrown back at your face. Do things for Allah's sake, not to please people.
1A successful man is one who can lay a firm foundation with the bricks that other throw at him
1confinement factor
2actus reus
1The system has been solved by a coupled Poisson– Neumann algorithm. The resolution method consists of the linearization of the transport equations by the finite difference method. The actual version u
1روی پوسته تخم مرغ قدم برداشتن چه اصطلاحی در زبان انگلیسی دارد؟
1to take a spell at whell
1Success is not the key to happiness. Happiness is the key to success. If you love what you are doing, you will be successful.
1playing the game در مورد انجام ورزش چه معنی میدهد
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com